سلام دوستان.
من امروز کمی به هم ریخته بودم. نمی تونستم کارهام رو برنامه ریزی کنم. کارهام رو هم دیگه انباشته بود. کمی با خودم فکر کردم. گفتم که چرا این جوری شده. چرا من نمی تونم کارهام رو مدیریت کنم. بعد از کمی فکر کردن و نوشتن به این نکته پی بردم که وقت هایی که بی جهت انرژیم رو بابت کارهای بیهوده صرف میکنم این حالت به سراغ من میاد. گویا هرز انرژی نیروی من رو میگیره برای انجام کارها.
نکته جالبی بود که امروز یاد گرفتم.
نحوه دخالت آمریکا در لیبی نشانی از تکامل شیوه جنگ آمریکا و تجلی "دکترین اوباما" است. ظاهرا دوران روش های تریلیون دلاری "شوک وجاروجنجال" دوره بوش به سر آمده است. اعلام مرگ معمر قذافی در روز جمعه و اعلام خروج کامل نیروهای آمریکا از عراق همه در این راستا قابل بررسی است. در این دوره رکود اقتصادی و خستگی عمومی از جنگ های خارجی، کاخ سفید تحت رهبری اوباما، با ترکیب هوشمندانه نیروی نظامی، فن آوری، اطلاعات و صبر، فهرستی از پیروزی ها را برای خود به ارمغان آورده است. موفقیت و قدرت دکترین وی آن است که این مجموعه در واقع یک دکترین نیست. این باصطلاح دکترین بر مبنای این اصل مصلحت گرایانه مبتنی است که آمریکا باید از منافع درجه اول و درجه دوم خود دفاع کند ولی برای این کار نباید از روش دخالت سریع استفاده کرد. هیچ نوع "خط قرمز" نظیر دکترین مونرو و یا خط قرمزی با شیوه ترومن وجود ندارد. دکترین اوباما همچنین با سیاست بوش هم که معتقد بود "یا با ما هستید یا دشمن ما هستید" تفاوت اساسی دارد؛ سیاستی که معتقد بود دموکراسی را می توان با تغییر رژیم به دست آورد؛ که حاصل آن هم یک جنگ یک تریلیون دلاری در عراق بود. سیاست بوش با خط مشی اسامه بن لادن هماهنگ بود در حالیکه اوباما موفق شد بن لادن را بکشد. روش های مورد استفاده اوباما هم به اندازه تفکر او حائز اهمیت است. ما در واقع شاهد تکاملی در روش های جنگی آمریکا هستیم. شعار کلی "نبرد با تروریسم جهانی" دوره رامسفلد و بوش جای خود را به ملغمه ای از عناصر پچیده داده است. هواپیماهای بی سرنشین جای چکمه سربازان را گرفته است. اکنون روش اصلی گردآوری اطلاعات در باره مخالفان و سپس استفاده از فن آوری آمریکایی برای حذف دشمن است. در دوره اوباما، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین بیش از سه برابر شده است. هرچند استفاده از این روش انتقادات اخلاقی و قانونی را به دنبال داشته است ولی موفقیت آن ها در از کار انداختن شبکه القاعده و طالبان قابل انکار نیست. امروزه دخالت آمریکا در مواردی که نقش درجه دوم دارد هنوز قابل بحث است. ولی در جو فعلی، رهبری را به عهده نداشتن معمولا برای رای آوردن بهتر است. اوباما، مشابه سیاست نیکسون، در مورد لیبی، از اقدام متحدان خود حمایت کرد بدون اینکه درگیری وسیعی بطور مستقیم داشته باشد. ولی واقعیت در لیبی حاکی از آن است که جنگ تقریبا بطور غیر مستقیم توسط آمریکا هدایت می شد. فن آوری C4ISTR برای ردیابی و هدف گیری نیروهای دشمن مورد استفاده قرار گرفت و 75 درصد از پرواز های داخلی از هواپیماهای آمریکایی سوخت گیری می شدند. پوشش ماهواره ای هم برای نیروهای ائتلاف توسط واشنگتن تامین می شد. اکنون با مرگ قذافی و سقوط رژیم وی، آنچه در لیبی امروز اتفاق می افتد نشان از موفقیت رئیس جمهور آمریکا دارد. البته در دسامبر 2002 افغانستان هم موفقیتی برای بوش به شمار می آمد. به نظر می آید تفکر چندانی برای آینده لیبی وجود ندارد: ...
منبع : بالاترین
http://balatarin.com/permlink/2011/10/22/2771793
تا همین جا هم بسیاری هم وبلاگها خودشان را با زحمت، به باز انتشار این خبر رساندهاند.
به
گزارش ICTPRESS به نقل از ایسنا؛ وبلاگی تقریبا خبر اول اکثر رسانههای
مطرح را با تصاویر نهچندان خوشایند از لحظات آخر قذافی و بعد از مرگ وی
منتشر کرده است.
در این وبلاگ آمده است: پخش فیلم دستگیری قذافی
شبکه
الجزیره فیلم موبایلی را از زمان پس از بازداشت قذافی پخش کرد. در این
فیلم در حالی که قذافی زنده است توسط شماری از انقلابیون از خودرویی پیاده و
به مکان دیگری منتقل میشود.
قذافی در این فیلم که مجروح و خونین است التماس میکند که او را نکشند.
جسد قذافی در مسجد شهر مصراته
شبکه الجزیره گزارش داد که جنازه معمر قذافی از شهر سرت به شهر مصراته منتقل شده و هم اکنون در مسجد این شهر نگهداری می شود.
رویترز: قذافی گفت شلیک نکنید
خبرگزاری
رویترز به نقل از برخی از نیروهای انقلابی لیبی اعلام کرد که قذافی به
هنگام دستگیری در داخل یک گودال مخفی شده بود و هنگامی که نیروهای انقلابی
لیبی او را پیدا کردند فریاد زده: شلیک نکنید.
العربیه تصویر جسد قذافی را منتشر کرد
لحظاتی
پیش شبکه العربیه تصویر صورت معمر قذافی پس از مرگ را منتشر کرد. این شبکه
گفت که این عکس را خبرگزاری فرانسه منتشر کرده و هنوز این عکس به تایید
رسمی مقامات شورای ملی انتقالی لیبی نرسیده است. در این تصویر صورت قذافی
خون آلود دیده میشود.
قذافی چگونه دستگیر شد؟
فرمانده گروهی که
قذافی را دستگیر کرد در گفتگو با الجزیره اظهار داشت: قذافی در حفرهای در
شهر سرت قرار داشت. قذافی زنده دستگیر شده ولی به شدت از ناحیه دو پا و
صورت زخمی شده بود. او به دلیل شدت جراحات، جان خود را از دست داد.
وی
در حالی که یک قبضه سلاح قذافی را در دست داشت ادامه داد: قذافی در منطقه
شماره دو سرت دستگیر شد. او به همراه خود یک قبضه سلاح طلایی رنگ ساخت
بلژیک به همراه داشت.
نویسنده وبلاگ دیگری نیز در این مورد نوشته است:
خبر مرگ قذافی در شهر سرت لیبی بعد از 9 ماه مقاومت و کشتن هزاران زن و مرد
و جوان لیبیایی خبر عجیبی نیست اما یادم به فرار صدام پلید افتاد که با
آنهمه ادعا برای امت عرب که زنانه پنهان شد، افتادم. ذلیلانه و با تحقیر
فراوان بدام آمریکاییها افتاد. بازم به جناب سرهنگ که اقلا نماند تا تحقیر
شود! اسارت و اعدام بدست هم پیالهها خیلی بیشتر از مرگ دردناک است اما
مرگ، مرگ است و همه بایستی تسلیم آن شوند.
یک وبلاگ فارسی نیز در اقدامی جالب تصویر یک نسخه از گواهی فوت معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی را منتشر کرده است.
در این وبلاگ آمده است:
گواهی فوت دیکتاتور سابق لیبی را منتشر شد.
پزشکی قانونی شهر مصراته، صبح امروز گواهی فوت "معمر قذافی" دیکتاتور سابق لیبی را منتشر کرد.
این
گواهی فوت نشان می دهد اسم کامل قذافی "معمر محمد ابوشیار" است؛ پزشکی
قانونی شهر مصراته همچنین دلیل فوت این دیکتاتور را "اصابت گلوله" عنوان
کرده است.
"معمر قذافی" دیکتاتور سابق لیبی در تاریخ 20 اکتبر 2011 و
پس از ماهها درگیری و فرار از دست انقلابیون لیبی در شهر محل زادگاه خود
سرت دستگیر شد و اندکی بعد کشته شد.
از نکات جالب و شگفت انگیز زندگی
معمر قذافی اینکه وی در سال 1942 متولد شد و 42 سال بر لیبی حکومت کرد، در
سال 1969 کودتا کرد و در حالی که 69 سال داشت در شهر محل تولد خود یعنی سرت
کشته شد.
منبع : http://ictpress.ir/Default,fa-IR,ICTPress,Content,NewsDetail,Key,10689.aspx
چرا قذافی ها می میرند؟
چرا قذافی و رهبرانی که در این طیف فکر می کنند و اینگونه رهبری می کنند از بین می روند؟
این سوالی هست که به واقع با زوایای گوناگون باید به ان اندیشید. زیرا خبر از تغییراتی در اگاهی بشر در ان محدوده جغرافیایی و یا در محدوده های دیگر دار.
قذافی ها دیگر با این تفکر نمی توانند بر مردم حکومت کنند زیرا که فهم و درک مردم و یا ظرفیت مردم همانند انسان 50 سال پیش نیست. بشر در حال تغیر است. زمین در حال تغییر است پس ما هم باید خودمون رو با اون هماهنگ کنیم و الی نابود میشیم.
این مطلب ادامه دارد.